من هر بار تصمیم به نوشتن گرفتم ابرو ماه و خورشید و قلک در کار اومدن که من ننویسم...
عموم فوت کرد یه هفته کلا اونجا بودیم..
بعدشم گردالوی من ختنه کرد خواهرم نمیذاشت بیام خونه میگفت بچه گریه میکنم تنهایی نمیتونم...
الان کلی خستم..
برچسب : نویسنده : 4nafas13674 بازدید : 239